پسری خوب را از بدترین خانوادهی دنیا، برای درس خواندن به بدترین مدرسه دنیا میفرستند. از همان اولین روز مدرسه، بچهها و معلم کلاس استقبال نه چندان گرمی از او دارند و مدام او را مسخره میکنند و به او میخندند. این استقبال بد و زشت، ادامهدار میشود تا حتی تمسخر را به کابوسهای شبانهی پسرک تبدیل میکند. حال در این وضعیت، شما باید با کابوسها مقابله کنید.
با ورود به بازی «زود باش» ساختهی تیم The Worst Game Studios، میان پردهای پخش میشود که پیش زمینه داستانی بالا را برای بازی روایت میکند. میان پردهای که حالت گرافیکی خاص خود را دارد و مشابه نقاشی گچ روی تخته سیاه است. یک تکنیک هنری متفاوت که با تم داستانی همراه شده و در جهت ایدههای بازی است. با دیدن میان پرده شاید در ذهن مخاطب ابتدا عنوانی ترسناک، داستان محور یا روان شناختی تداعی شود، اما زود باش اثری در سبک کژوال است که مشابه اسمش، بیشتر از هر چیز بر سریع بودن تاکید دارد.
به این صورت که با ورود به بازی، دوازده پنجره در مقابل شما قرار میگیرد. در این پنجرهها عروسکهایی شبیه به کلاغ ظاهر میشوند که باید در صورت مشاهده سریعا روی پنجره آنها را لمس کرد. این ظاهر شدنها براساس زمانبندی هستند و تنها مدت کوتاهی پس از ظاهر شدنشان فرصت دارید تا آنها را لمس کرده و از صفحه خارج کنید. اما همه چیز به این سادگی نیست و سازنده چالشهایی را برای مخاطبان بازی زود باش در نظر گرفته است. مثلا گاهی چندین کلاغ در صفحه ظاهر میشوند و باید طی زمانی محدود، سریعا همه را از صفحه محو کرد. اگر زمان به پایان برسد و به اهداف تعیین شده نرسید، باید مجددا تلاش کنید. گاهی هم به جای کلاغها، بمب در صفحه ظاهر میشود و اگر آنها را هم لمس کنید میبازید.
علاوه بر موسیقی، در پسزمینه گاها دیالوگهایی شنیده میشود که تمسخر همکلاسیها در کلاس هستند و شما را به بهتر بودن تشویق میکنند.